Brandtech

این وبلاگ در راستای با لا بردن دانش دوستان در زمینه برند و برند سازی فعالیت می نماید..

Brandtech

این وبلاگ در راستای با لا بردن دانش دوستان در زمینه برند و برند سازی فعالیت می نماید..

چه اصولی را باید در برندسازی در نظر بگیریم.

درباره برند و ساز و کار ایجاد ، حفظ و گسترش آن بحث های زیادی مطرح شده و میشود. نظرات مختلف اکثرا نکات مشترکی دارند ولی همیشه تفاوتهایی وجود دارد و این تمایز هاست که باعث برتری می شود.
به اصول کلی مسئله ، تقریبا همه اشراف دارند ولی موفقیت در هر کاری با رعایت جزئیات حاصل می شود جزئیاتی که گاهی واقعا ناچیز ، کم ارزش ، غیر قابل توجه و بی فایده به نظر می رسند و گاهی هم بطور کامل از نظرها پنهان هستند و حتی در حاشیه توجه افراد هم قرار نمی گیرند.
با ذکر چند اصل جزئی نگر در این مقوله ، شاید بتوان چشم هایی را گشود و اصولی را تبلیغ کرد که بیشتر مواقع به فراموشی سپرده می شوند.
در واقع برندسازی براساس اعتقاد اکثر افراد به مفهوم سهم قابل توجهی از بازار موجود نیست بلکه براساس میزان توجهی است که آن برند از افراد جامعه به سمت خود جلب نموده است و حجمی از افکار است که به خود درگیر ساخته است.
به عبارت دیگر هر برند ، متشکل از ادارک دیگران نسبت به ویژگی های منحصربه فردش است.
تمایز جویانه ، وقتی که یک برند در حوزه فعالیت خود ، نه بهترین انتخاب ، بلکه تنها انتخاب باشد و صاحبان برند برتری موقعیت خود را نسبت به رقبا در حرفه خویش با آگاهی از خواسته مشتری و نه نیاز وی و کشف مشکلات مشتریان و ارائه راه حل موثر برای آنان و ارائه اطلاعات با ارزش در قالب محتوایی جذاب و ایجاد ارتباط مداوم با مشتری و ارتقاء و پیشرفت مستمر محصول و فراتر رفتن از انتظارات مشتریان و کسب محبوبیتی دوچندان تثبیت می کنند درمیان مردم ، برای این برند آشنا ، بنایی عظیم از اعتماد شکل خواهد گرفت و ارزش محصولش فزونی خواهد یافت و استقبال از آن در مقایسه با کالای مشابه در بازار، علی رقم قیمت بالاتر ، با رغبت بیشتری مواجه خواهد شد.

برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر گلیگ نمایید.

اصول حاکم بر برندسازی     

                                                                                                   

   کلمات کلیدی:برند-برندسازی-برندینگ-آموزش برند-مشاوره برند-

تثبیت جایگاه برند

1.    منحصر به فرد و خاص بودن: بسیار مهم است که بتوان در بازار جایگاهی متمایز نسبت به دیگر رقبا داشت اما متاسفانه در بازار امروز داشتن جایگاهی خاص و منحصر به فرد امری بسیار دشوار و چالش برانگیز است که این به دلیل وجود سطوح بالای رقابت در بازارهای فعلی است.
2.    قابل اندازه گیری بودن: هدف در جایگاه یابی گرفتن سهم ذهن مخاطب است اما متاسفانه سنجش ذهن مانند سنجش سهم بازار راحت نیست.
3.    اختصاصی بودن جایگاه یک برند: یک منطقه یا قلمروی خاص گاه می تواند به طور اختصاصی برای یک برند در نظر گرفته شود. البته اختصاصی کردن یک قلمرو بدون داشتن برندی خاص چالش برانگیز و دشوار است.
4.    واقع بین بودن: جایگاه یابی در برند باید با اصولی واقع بینانه باشد و میزان ارائه ی خدمات به مشتریان به درستی بیان شود که در بیشتر مواقع در این مورد مبالغه صورت می گیرد و درنتیجه ی برند به سرعت صداقت خود را در قلب و ذهن مصرف کنندگان از دست می دهد.
5.    زمان بندی: زمان بندی درست در تحویل کالا و ارائه ی خدمات مشتریان یکی از مهم ترین عوامل سنجش موقعیت در جایگاه یابی برند است.
برای این که بتوان پیشنهادات متفاوت و متمایزی به مشتریان ارائه کرد باید به طور مستمر با آنها در ارتباط بود تا از سلیقه ها و نیازها و خواسته های آنها بیشتر آگاه شد. تبلیغات، اسپانسر شدن، ارائه ی سخنرانی، مشارکت در مسئولیت های اجتماعی می تواند در جهت ارتباط با مشتریان و متمایز کردن جایگاه برند مفید باشد.
تمامی برند هایی که ارائه کننده ی پیشنهادات متمایز نسبت به سایرین در بازار هستند، دارای ارزش های احساسی محکمی هستند که آنها را با مصرف کنندگان خود تقسیم می کنند و هنر و مهارت چگونگی ارتباط مستمر با مشتریان در جهت تثبیت جایگاه خود را می دانند. جایگاه یابی در واقع توانایی حفظ ادراک مداوم و تصویر مناسبی از برند در قلب و ذهن مصرف کنندگان است.

در صورت تمایل به خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

ضوابطی برای موفقیت تثبیت جایگاه برند


کلمات کلیدی:برند-برندسازی-برندینگ-آموزش برند-مشاوره برند

ارزش ویژه برند به چه معناست؟

اندیشمندان از معنای ارزش ویژه برند برداشت های گوناگونی داشته اند .  برخی آن را ارزش افزوده نام به محصول، وفاداری به برند، شناخت برند، آگاهی از برند، کیفیت ادراک شده، مطلوبیت افزوده شده، تغییرات رفتاری ناشی از شناخت برند و... تعریف کرده اند. برخی از اندیشمندان، کاربرد واژه ارزش ویژه برند را به مفهوم ارزیابی مفاهیم ذهنی مشتریان منحصر کرده اند. در حالی که برخی دیگر، آن را مفاهیم رفتاری می دانند. به عبارت دیگر، در متون بازاریابی، ارزش ویژه برند به دو دسته طبقه بندی می شود: آنهایی که شامل ادراکات مشتری است (همچون آگاهی از برند ، و کیفیت ادراک شده وآنهایی که شامل رفتار مشتری است( همچون وفاداری به برند و ... ) (شمس، 1386)  بسیاری از اندیشمندان بیان می کنند که ارزش ویژه ی برند ، دربرگیرنده ی عواملی چون آگاهی از برند، میزان وفاداری مشتریان به برند، کیفیت تصور شده، نشان و علامت ثبت شده است.  بقیه ی عوامل به توانایی برند و متمایز ساختن خود از دیگر رقبا اشاره دارد.  البته حائز اهمییت است که ریشه ی تمام فعالیت ها شناخت مصرف کنندگان از برند است.  به عبارت دیگر شناخت مصرف کنندگان نسبت به یک برند باعث ایجاد پاسخ های متفاوت به فعالیت های بازاریابی در مورد برند می گردد.  تعریف رسمی مارکتینگ ساینس از ارزش ویژه ی برند عبارت است از مجموعه ای از مفاهیم و رفتار های مرتبط با مشتریان، اعضای کانال و شرکت که به برند توانایی سودآوری بیش تری را می دهد و این در حالی است که بدون این برند این سود آوری ممکن نخواهد بود. ارزش ویژه ی برند، با معانی بسیاری  مورد استفاده قرار گرفته است. برای روشن کردن این موضوع، بایستی بین سه سطح ارزش، تفاوت قائل شد (لیندرمن، 2003) 

در صورت تمایل به خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.

منظور از ارزش ویژه برند چیست؟   

                                                                                                                کلمات کلیدی:برند-برندسازی-برندینگ-آموزش برندسازی-مشاوره برند-

توسعه آگاهی از عمق مفهوم برند

نقطه آغازین برای تمامی برندها توسعه آگاهی برند است. آگاهی لازمه تمامی بازارهاست، ابتدا به این خاطر که ذهنیت ریسک خرید را کاهش می دهد و دوم اینکه در بسیاری از بازارهای با درگیری-پایین می تواند خرید را در پی داشته باشد. همچنین لازم است که مصرف کنندگان دریافت هایی را در خصوص کیفیت عملکرد برند توسعه دهند و این دریافت ها با گروه محصول و استانداردهای اعمال شده بواسطه رقابت مقید می گردند. این به درک عمومی پذیرش محصول مربوط می شود . این دو دریافت در کنار یکدیگر ریسک خرید مصرف کننده را کاهش می دهند و ما می توانیم بگوییم برندی که به سطح معقولی از هر دو عامل دست یابد به مرحله ۱ برند وارد شده است. داده های میلوارد براون نشان می دهند که برای بسیاری از برندها بخش قابل توجهی از مصرف کنندگان هرگز ارتباط خود را به ماورای  این نقطه توسعه نمی دهند.
برای اینکه یک برند به مرحله ۲ برند وارد شود دوعامل مهم مورد نیاز است، درک تمایز و تناسب شخصی. برای اینکه یک برند بواقع از سوی مصرف کننده از سایر برندهای رقیب متمایز به نظر برسد، سه باور باید شکل بگیرد، اینکه برند با سایر برند ها فرق دارد (چه مثبت چه منفی)، اینکه این تفاوت منحصر به برند می باشد و اینکه مشخصا ارزش بهای بیشتر را داشته باشد. انبوه داده های یانگ و روبیکم اشاره می کنند که تمایز نه فقط در ساخت برند بلکه در موفقیت برند نقش اصلی را دارد و این نقش همچنان ادامه خواهد داشت چراکه کاهش تشخیص تمایز اغلب اولین نشانه ای است که یک برند بالغ و موفق دچار افت شده است. از این رو یکی از کلیدهای فهم مدیریت یک برند بالغ این است که از درک تمایز اطمینان یابد.ادامه مطلب 

فرهنگ برند به چه معناست؟

فرهنگ برند، هسته ی اصلی یک برند را تشکیل می دهد. به عبارت دیگر،یک ماهیت دقیق و بهتر از فرهنگ شرکت که ارزش اساسی یک برند را نشان می دهد. برند از فرهنگ خود مستثنی نیست، فرهنگی که در برند ریشه دوانده است باعث می شود که برند برای مدت زمان طولانی معروف و مرسوم باشد.  بنابراین فرهنگ برند در ایجاد، تقویت و گسترش برند بسیار دخیل می باشد(سو ، 2010) فرهنگ برند، فاکتور مهمی است که توجه بسیاری را از ناحیه مشتریان به خود جلب می کند و وفاداری مشتری را می پروراند. بنابراین،فرهنگ برند با حفظ مشتریان قدیمی به شرکت ها بسیار کمک می کند.  از این رو در یک تعریف کلی می توان گفت فرهنگ برند،یک نام،علامت ،نماد یا طرح و یا ترکیبی از این عوامل می¬باشد.  یک برند، نماد تجاری است که در اثر عملکرد محصول وجود دارد.  فرهنگ برند،فرهنگ معنوی است که بخش مهم دارایی شرکت را تشکیل می دهد (سو،2010).  
فرهنگ برند شرکت ها  می¬بایست مشتری محور باشد.  نیازهای مشتریان متفاوت است، از این رو فرهنگ برند نیز می بایست متنوع باشد .  به برند به عنوان فرهنگ کالا فکر کنید.ما می توانیم از رشته های انسان شناسی ، تاریخ و جامعه شناسی برای فهمیدن کالاها به عنوان شاخته های فرهنگی(cultural artifact) کمک بگیریم.محصولات به دلیل اینکه در جامعه در حال گردش هستند معانی را بدست می آورند(علاوه بر معنای اصلی،معنای دیگری نیز استنباط می شود) با گذشت زمان این معانی متداول می شوند که به طور گسترده به عنوان حقایقی درباره کالا پذیرفته می شوند که در این حالت کالا یک فرهنگ مختص به خود را بدست آورد است.
کالای جدیدی را در نظر بگیرید که به تازگی بوسیله یک شرکت جدید معرفی شده است.در حالی که این کالای جدید نام و نشان تجاری دارد و ممکن است طرح های منحصر به فرد دیگری نیز داشته باشد ولی با این وجود هنوز برند شکل نگرفته است.نام و نشان ها و طرح  تشکیل دهنده برند و ثبت برند می باشند اما به دلیل اینکه هنوز کالای مورد نظر قصه ای ندارد همه این علایم و نشان ها خالی هستند بدین معنی که فاقد معنای خاصی می باشند.حالا به برندهای معروف ثبت شده فکر کنید که دارای نشانگرهایی هستند.یک نام (مک دونالد،آی بی ام)، یک نشان مثل علامت نایک ویژگی طراحی شده مشخص روی کالا یا هر مورد طراحی شده ی دیگری که با کالا در ارتباط باشد.در این بین چیزی که متفاوت می باشد این است که این نشانگرها با تجربیات مشتری،تبلیغات ، فیلم و رویدادهای ورزشی استفاده کننده از برند به عنوان یک ابزار ،مجله ها و مقالات ارزیابی کننده برند خاص ،گفتگوی بین دوستان و همکاران درباره برند خاصی پر می شوند. با گذشت زمان ایده ها درباره کالای مورد نظر جمع می شوند و به نشانگر های برند(نام،نشان تجاری،طرح) معنا و مفهوم می بخشند. در این صورت فرهنگ برند شکل گرفته است.

در صورت تمایل به خواندن ادامه مطلب به لینک زیر مراجعه نمایید.

فرهنگ برند
 

کلمات کلیدی:برند-برندسازی-برندینگ-فرهنگ برند-مشاور برند-