دستیابی به ارزش افزوده برند نیازمند ایجاد برندی است که مشتری ها به
اندازه ی کافی از آن آگاه باشند و بتوانند با آن ها رابطه ای عمیق،مثبت و
منحصر به فرد برقرار کنند و بر پایه ی این رابطه،تداعیاتی را در ذهن خود
بسازند.فرایند دانش افزایی مصرف کنندگان از برند به سه فاکتور وابسته است.
1- امنتخاب عناصر با هویت های اصلی تشکیل دهنده برند و چگونگی آمیخته شدن این عناصر با یکدیگر
2- یکپارچه سازی عناصر برند با بهرگیری از فعالیت های بازاریابی و برنامه ی پیشبرد فروش
3- سایر عوامل ایجاد کننده ی تداعیات ذهنی فرعی که به طور غیرمستقیم و
در نتیجه ی ایجاد ارتباط با سایر موجودیت ها تصویر برند را در ذهن مصرف
کننده ایجاد می کنندیا بهبود می بخشند.
انتخاب عناصر سازنده برند
معمول ترین عناصر سازنده یک برند،نام،URL،لوگو،نمادها،کاراکتر ها،بسته بندی و شعارهایی است که آن برند
از آن ها استفاده می کند.برخی از این گزینه ها برای افزایش آگاهی نسبت به
برند یا تقویت تداعیات ذهنی منحصر به فرد مناسب و مثبت مور استفاده قرار می
گیرند.بهترین آزمون برای سنجش سهم هر عنصر برند این است که ببینیم مشتری
ها با در نظر گرفتن آن عنصر(نام یا لوگو یا .....)به تنهایی،در مورد آن
محصول یا خدمت چگونه فکر می کنند.از آنجا که هر کدام از این عناصر
مختلف،مزیت های متفاوتی دارند،اغلب مدیران بازاریابی از ترکیب مشخص و منحصر
به فردی از همه ی این عناصر برای هر برند بهره میگیرند.
برای کسب اطلاعات بیشتر روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-مشاور برند
برای اینکه بتوانیم در بحث ایجاد برند،ساختار مشخصی را تعریف کنیم شش
عنصر سازنده ی برند را که می توانند در قالب یک هرم تصور شوند معرفی می
کنیم.فراموش نکنیم همانگونه که ذکر شد ارزش ویژه ی برند زمانی در بالاترین
سطح خود محقق می شود که برند بتواند خود را به بالاترین سطح هرم
رساند.فرایند برندسازی در نمودار زیر نشان داده شده است. ما بررسی هر یک
از گام های چهارگانه و معرفی عناصر شش گانه و زیرمجموعه های آن ها در ادامه
ی مباحث خود این مدل راتشریح خواهیم کرد.همان گونه که در نگاه اول دیده می
شودعناصری که در سمت چپ هرم قرار گرفته اند،بیشتر نشان دهنده ی مسیر منطقی
برای ایجاد برند هستند و عناصری که در سمت راست هرم قرار گرفته اند بیشتر
نشان دهنده ی مسیر احساسی برای دستیابی به بالاترین سطح ارزش ویژه ی برند
هستند.بیشتر برندهای قدرتمند با طی کردن هر دو مسیر،راه خود را به بالاترین
سطح هرم می گشایند.
Salience(برجستگی برند)
ایجاد هویت مناسب برند
به معنای ایجاد برجستگی برند در ذهن مشتری ها است. برجستگی برند شاخصی است
که میزان آگاهی از برند را مورد سنجش قرار می دهد.شاخص برجستگی برند این
نکته را می سنجد که یک برند چندین بار و با چه میزان سهولت در موقعیت ها و
شرایط مختلف به ذهن مشتری فراخوانده می شود؟
مشتری تا چه حد نسبت به
برند حضور ذهن دارد و نقش برند در ذهن وی به صوت برجسته حک شده است؟آیا به
سادگی آن را به یاد می آورد و شناسایی می کند؟چه نوع اشارات و راهنمایی
هایی برای این امر لازم هستند؟و تا چه حد آگاهی از برند در ذهن فرد نفوذ
یافته است؟
بیش از این گفته شد که آگاهی از برند
به توانایی مشتری در یادآوری و شناسایی آن تحت شرایط مختلف و نیز ایجاد
ارتباط میان نام،لوگو،نماد و سایر موارد با تداعیات خاص آن برند در حافظه
مشتری باز می گردد.ایجاد آگاهی از برند به مشتری ها کمک کمی کند تا بتوانند
رده ی محصول یا خدمتی را که برند در آن رقابت می کند،به درستی شناسایی و
درک کنند و با محصولات یا خدماتی که تحت عنوان نام آن برند فروخته می
شوند،آشنا شوند.علاوه بر آن آگاهی از برند این اطمینان را به وجود می آورد
که مشتریان می دانند این برند و این محصول کدام یک از نیازهای آن ها را
برآورده می سازد.به عبارت دیگر می دانند برند چه نقش اساسی را در زندگی
آنها بازی می کند.
وسعت و عمق آگاهی از برند
آگاهی از برند با
ایجاد ارتباط میان عناصر برند و رده ی محصول و تحت تاثیر موقعیت های خرید و
مصرف به محصول هویت می بخشد.عمق آگاهی از برند شاخصی است که میزان احتمال
به خاطر رسیدن یکی از عنلاصر برند و سهولت این امر را برای مصرف کننده مورد
سنجش قرار می دهد.به عبارت دیگر،میزان آگاهی از برندهایی که ما آن ها را
به راحتی به خاطر می آوریم از عمق بیشتری برخوردارند.وسعت آگاهی از برند
نیز شاخصی است که گستره ی موقعیت های خرید یا استفاده ای را که در آن ها
عناصر برند به ذهن فرد خطور می کند،مورد سسنجش قرار می دهد. این شاخص ها تا
حد زیادی به سازمان دهی دانسته ها از برند یا محصول در حافظه ی فرد بستگی
دارد.
عملکرد برند(Performance)
محصول،هسته ی اصلی مفهوم ارزش ویژه برند
را شکل می دهد،زیرا آنچه مصرف کننده از برند تجربه می کند،آنچه درباره ی
آن از دیگران می شنود و آنچه شرکت می تواند با بهرهگیری از ارتباطات خود در
باره ی بند به شتری بگوید،همگی تحت تاثیر محصول قرار دارد.یکی از پیش نیاز
های موفقیت بازاریابی ، طراحی و ارائه ی محصولی است که بتواند به طور کامل
نیازها و خواسته های مشتری را ارضا کند،بدون توجه به این امر که محصول
کالای فیزیکی،خدت،سازمان،فرد یا هر چیز دیگری است.برای ایجاد وفاداری به
برند،بازاریابان باید اطمینان حاصل کنند که تجربیات مصرف کننده از محصولشان
می تواند دست کم انتظارات آنها را برآورده سازد(اگر نگوییم باد فراتر رود)
مطالعات مختلف نشان داده اندکه برندهای برخوردار از کیفیت بالا می توانند
از نظر عملکرد مالی بهتر از سایرین باشند و بازده بیشتری را نصیب سرمایه
گذران کنند.
شاخص عملکرد برند تشریح می کند که محصول یا خدمت تا چه حد
می تواند نیازهای عملکردی مشتری را به خوبی پاسخ دهد،برند از لحاظ شاخص های
ارزیابی کیفیت چه وضعیتی دارد و تا چه حد می تواند نیازهای
اقتصادی،کاربردی،زیبایی شناسی و سایر خواسته های مشتری از آن رده محصول یا
خدمت را برآورده کند.عملکرد برند گامی فراتر از ویژگی های محصول نهاده و
ابعادی را که موجب تمایز برند می شودند را در برمیگیرد.اغلب برترین جایگاه
برند به کسب مزیت های عملکردی وابسته است و برندی که کاستی های عملکری دارد
به ندرت می تواند بر مشکلات خود فائق آید.پنج نوع از ویژگی های و مزیت
های زیر مجموعه عملکرد برند عبارتند از:
1-عناصر و اجزای اصلی و ویژگی های مکمل
2- قابلیت اطمینان،دوام و قابلیت تعمیر و استفاده ی دوباره از محصول
3-اثر بخشی و کارایی خدمات (نظیر خدمات جانبی محصول)و میزان همدلی ارائه دهندگان خدمات یا مشتری
4- سبک و طراحی محصول
5- قیمت
چنانچه تمایل به خواندن ادامه مطلب دارید روی لینک زیر کلید نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندینگ-برندسازی-آموزش برند-مشاور برند
مدیریت اثربخش برند نیازمند نگرش بلندمدت در اتخاذ تصمیمات بازاریابی است.از آنجا که پاسخ های مصرف کنندگان به فعالیت های بازاریابی به << آنچه از یک برند می دانند و به خاطر می آورند.>> بستگی دارد،فعالیت های کوتاه مدت سازمان روی آمیخته بازاریابی خود،به سبب تغییر دانش مصرف کنندگان از آن برند،به افزایش یا کاهش موفقیت فعالیت های بازاریابی شرکت در آینده ختم می شود.اتخاذ نگرش بلندمدت در زمینه ی مدیریت برند باعث می شود که مدیران بتوانند تشخیص دهند که هر تغییری را که در برنامه های بازاریابی کلان خود در پشتیبانی از برند انجام می دهند،با تاثیر گذاشتن بر دانش مصرف کنندگان،روی موفقیت برنامه های بازاریابی آینده شان نیز می تواند تاثیر گذار باشد.
برخورداری از نگرش بلندمدت همچنین به ایجاد راهبردهای پویا و آینده نگر منجر می شود و این راهبردها نیز به نوبه ی خود،در بلند مدت موجب حفظ و ارتقای ارزش ویژه برند از دیدگاه مشتری ها می شوند.
یکی دیگر از ملاحظات حائزاهمیت در بحث مدییت ارزش ویژه ی برند شناسایی ودر نظر گرفتن مصرف کنندگان گوناگون در تعمیم برندها و طراحی برنامه بازاریابی است.برخی از عوامل بین المللی و راهبردهای برندسازی جهانی در زمینه اتخاذ این تصمیمات بسیار مهم هستند.در بحث توسعه ی برند به کشورهای دیگر و فراتر رفتن از مرزها، مدیران نیاز دارند تا با تکیه بر دانش خاص خود از رفتارهای این بخش های متنوع از بازار، برای برند خود ارزش ویژه بیافرینند و آن را تقویت کنند.
بری خواندن مطالب بیشتر در این زمینه به لینک زیر مراجعه نمایید.
www.brandztech.com
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-ارزش ویژه برند-مدیریت برند- تعریف برند