واژۀ «پاتوق» واژهای است که بیشتر در زبان عامیانه استفاده می شود. در
لغت نامۀ دهخدا آورده شده که کلمۀ پاتوق از زبان ترکی گرفته شده است. یعنی
تقریباً از ریشۀ باداخ یا باداق گرفته شده به معنای محل تجمع. به طور کلی
معنایی که برای واژۀ پاتوق در بین مردم تعریف میشود چنین است: جایی که کسی
معمولاً ساعتهای بیکاری خود را در آن میگذراند.
اما آنچه برای واژۀ «پاتوق» در فرهنگ های لغت بیان شده: [patoq]
ــ جایی که کسی معمولاً ساعتهای بیکاری خود را در آن میگذراند.
ــ [قدیمی] جایی که پرچم را نصب کنند و گروهی دور آن جمع شوند؛ پای عَلَم.
ــ در گویش و لهجۀ دزفولی / [پاتُوق] پاتق، محل استقرار موقت
ــ پاتوغ، کانون، لنگر، مجمع، محفل، مرکز، میعادگاه، وعدهگاه
ــ پاتوق به انگیسی / den, haunt, nest, port of call, rendezvous, tryst
ــ پاتوق به عربی / محطة، مزار، ملتقی و به سردسته و کسی که پاتوق را اداره میکند، «پاتوق دار» میگویند.
پاتوق به جای دنج و راحتی میگویند که فردی با دوستان صمیمیاش اوقات میگذراند.
معنای لفظی: (اسم)
1 - پای علم جایی که رایت و درفش را نصب کنند.
2 - محل گرد آمدن.
3 - محل اجتماع لوطیان در بعضی شهرهای ایران.
برای خواندن اامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-آموزش برندسازی-مشاوره برند
گیم فیکیشن یعنی انجام کارها با بازی، اما کارهایی که جنبه بازی ندارند. در این روش مخاطب را با محرکهای طبیعی به جنب و جوش وا میدارند. در حال حاضر یکی از روشهایی که برای آموزش و فراگیری دنیای الکترونیک استفاده میشود، گیم فیکیشن میباشد.
خوب است بدانید این روش آموزشی که بسیار فراگیر هم شده است از روشهای پربازده میباشد و ضمنا کاملا تعریف علمی دارد. چنانچه از این روش آموزشی استفاده نمایند میتوانید مطالب را به شیوۀ هیجانانگیز و کاربردی برای آموزش ارائه نمایند.
الفبای گیم فیکیشن :
همانطور که میدانید در کارهایی که تحرک بدنی وجود دارد مثل ورزش هورمونی
به نام اندورفین ترشح میگردد. همین فرآیند در روش آموزشی گیم فیکیشن در
هنگام یادگیری با استفاده از بازی میافتد، ترشح این هورمون در بدن موجب
لذت و شادی خواهد شد و باعث میشود تا میزان بیشتری از مطالب را یادگیرنده
فرا گیرد. همچنین این هورمون به محض اینکه در بدن ترشح میشود باعث ایجاد
حس آرامش نیز می شود، بنابراین وقتی اشخاص با استفاده از روش گیم فیکیشن
شروع به یادگیری الکترونیکی میکنند حس هیجان و شادی و نشاط را تجربه
خواهند کرد و مواردی که یاد گرفتهاند در ذهنشان ماندگارتر خواهد بود.
مزیتهای یادگیری الکترونیکی با روش آموزشی گیم فیکیشن :
۱- ایجاد انگیزه در یادگیری، یادگیرنده با استفاده از روش آموزشی گیم
فیکیشن با سطح محتوای آموزشی ارتباط برقرار میکند، این روش به یادگیرنده
حس انگیزه و نشاط میدهد زیرا یادگیرنده بخاطر تحرک و جنب و جوش در حین
فرآیند یادگیری حس خوبی را تجربه میکند، بنابراین یادگیری بهتر و موفقتری
را خواهد داشت. در واقع دانشی که از طریق گیم فیکیشن به افراد انتقال
مییابد به دلیل خاطرات خوبی که به همراه دارد اثربخشتر و ماندگارتر خواهد
بود.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-بازاریابی-مدیریت برند-مشاوره برند-مشاور برندسازی
مباحث عمده و مهمی که در استراتژی و معماری برند مورد توجه قرار می گیرند عبارتند از:
• محصولات جدید را چگونه معرفی می کنیم؟
• آیا باید با نام توصیفی آنها را معرفی کنیم یا نام برند؟
• چه سطوحی از برند مورد توجه قرار گرفته و انتخاب می¬شود؟
• آیا باید تنها یک نام برند در شرکت وجود داشته باشد؟
• نام شرکت و نام گروه تا چه اندازه ملموس و شفاف سازی شده است؟
• آیا باید همه چیز را با این نام و عنوان معرفی کرد؟ یا اینکه باید با یک نقش آن را توصیف کرد؟
• بطور کلی آیا باید نام متفاوتی برای شرکت و برند تجاری وجود داشته باشد؟
در واقع معماری برند یک مسأله تکنیکی یا تاکتیکی نیست، بلکه باید آنرا مسأله ای استراتژیک دانست. انتخاب یک مورد منجر به شکل گیری تعهدی شده که تا چندین سال طول می کشد و به منبع حذف هزینه یا عدم بازدهی تبدیل می شود. مسأله مورد بحث ساختار گرافیکی و تصویری نیست، بلکه مسأله شکل گیری همزمان گردش مبادلات، رشد و توسعه و سرمایه واقعی برند، یک منبع مزیت رقابتی می باشد. رشد و توسعه برند همراه با افزایش تنوع و شرایط پیچیده بوده، بنابراین ریسک از بین رفتن انسجام اعتبار برند و کاهش یا تضعیف شدن سرمایه برند وجود دارد.
نوع و نقش برندها
بررسی نوع و نقش برندها را با ذکر چند مثال شروع می کنیم؛ اکنون بعنوان
مثال یک روال نوار چسب را مطابق شکل زیر در نظر بگیرید. قسمت بالای آن با
حروف بزرگ نام برند تجاری Scotch دیده می شود. در قسمت پایین و سمت راست 3M
دیده می شود ، یا برند شرکت . و زیر Scotch نام خود محصول دیده می شود :
MagicTMTape قابل تعویض، همانگوهه که مشاهده می کنید، سه سطح برند در اینجا
وجود دارد:
• برند شرکت 3M
• برند تجاری Scotch
• برند خط تولید MagicTMTape
جهت تمایل به خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:
زمانی در ایالات متحده ، برندهائی نظیر Campbell’s ، Kodak، K-Mart ، Polaroid، Oldsmobile و Levi’s به عنوان شاخص های قدرت برند شناخته می شدند. اکنون همگی یا خیلی بیمار هستند و یا مانند Oldsmobile مرده اند؛ Levi’s طی هفت سال گذشته افولی نفس گیرو بی مهابا را تجربه کرده است. وقتی برندهائی با چنین جایگاه قدرتمند، اینگونه و با این سرعت به چنین وضعی دچار می شوند، چه حرفی برای توان و قدرت مدیریت برند باقی می ماند. بحران تمایز در سال 2002، دو شرکت تحقیقاتی آمریکائی برای تحقیق در مورد اینکه “برندها در طبقه های گوناگون تا چه اندازه متمایز هستند؟”، خود را تجهیز کردند. آنها 46 طبقه محصول/ خدمت را در اذهان مشتریان مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که 40 مورد از برندهای پیشرو در حال از دست دادن تمایز خود در اذهان مشتریان می باشند. چنین استنباط می شد که برندهای پیشرو در چهار طبقه به حفظ تمایز خود پرداخته و تنها در دو طبقه تمایز خود را بیشتر می کردند. در حمایت این مطلب،تحقیق Ernest & Young راجع به برندهای جدید نشانگر افزایش 80% ناتوانی بود. اولین دلیلی که برای ناتوانی مورد توجه قرار می گرفت کمبود تمایز بود. اکنون هر دانشجوی بازاریابی می تواند به شما بگوید که برندها بایستی با اهدافشان یکپارچه باشند و برای توفیق در بازار، از رقبایشان متمایز باشند، اما نشانه و شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی به نحوی ظرفیت ایجاد و مدیریت برندهای متمایز را از دست داده است. این فقدان تمایز موجب گردیده است تا برندها به سمت رقابت در حوزه های قیمت سوق داده شوند و چرائی اولویت برندها ، مورد خدشه قرار گیرد. ناتوانی در ایجاد تمایز، به این نکته اشاره دارد که افول ما در حوزه بازاریابی ناشی از فقدان یک تفکر اصیل در مورد آن است یعنی فقدان خلاقیت در موضوعات استراتژیک. یک استراتژی ناب برای برند، از الزامات ایجاد تمایز است. بنابراین خلاقیت برای توفیق در استراتژی برند( جایگاه سازی یا برند سازی آنطور که ما آن را می نامیم) امری حیاتی است. بیشتر مواقع بازاریابها تلاش می نمایند تا با درخواست ساخت تبلیغات منحصر به فرد از شرکتهای تبلیغاتی خود، یک استراتژی “من هم همینطور” مبتنی بر منافع حاصل از طبقه محصول / خدمت برای مشتری را، اتخاذ نمایند. مسئله اینجاست که یک استراتژی از کارافتاده موجب می گردد تا کلیه افراد دست اندرکار اجرای آن نیز از حرکت باز بایستند. بحران تمایز مسئله اجرائی نیست. با تمام اینها به نظر می رسد که بازاریابها به هنگام فرموله کردن استراتژی برند، توان تفکر خلاقانه خود را از دست داده اند یا شاید ما محدود به نوعی سیستم اعتقادی (پارادایم) هستیم که با تفکر غائی آن در تقابل است. چهار انگاره اصلی علم بازاریابی علم بازاریابی مشتمل بر خوشه ای از فرآیندها و اعتقادات است که برخاسته از نیاز مکاتب تجاری و کسب و کارهای بزرگ برای نظام مند کردن فعالیتهای بازاریابی، می باشد. این علم در ارتباط با بودجه بندی، مدیریت ترویج، قیمت گذاری و بسیاری ابعاد عملیاتی بازاریابی، از عملکردی عالی برخوردار بوده است اما وقتی موضوع ایجاد و مدیریت برند به میان می آید می بینیم که انگاره های اصلی علم بازاریابی بشدت با نیاز اصلی برندها یعنی تمایز، بیگانه بوده است. انگاره های ناگفته تضعیف کننده علم بازاریابی به شرح زیر می باشد: 1. به فرآیندها بیش از ایده ها اهمیت دادن اعتقادی وجود دارد مبنی بر اینکه یک فرآیند خوب سازمان داده شده می تواند عملاً تمامی مسائل پیچیده کسب و کار را حل کند.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
تاثیر متقابل بازاریابی وبرندینگ
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-مشاور برندسازی
به اعتقاد بسیاری از متخصصان؛ یک برند با از دست دادن محتوا و ارزشهای خود، رو به افول میرود.در ذیل و به اختصار به مواردی اشاره می کنیم که اغلب آنها نشانههایی هستند که با دیدن یکی یا چند نمونه از آنها باید احساس خطر جدی کرد:
1. محصول یا خدمات جدید شما شکست خورده است. اگر این ادامه یک الگوی جاری است و نه فقط یک مورد، پس شما ارتباطتان را با مخاطب از دست دادهاید، یا برای جلب توجه آنها ناموفق بودهاید یا جایگزین شدهاید.
2. مشتریان در حال رفتن هستند. شما مطلع نشدهاید یا اهمیتی ندادهاید.
3. حس قرار گرفتن در موقعیتی که برای جایگاه شما مناسب است را ندارید. ( در هر چیزی)
4. شما تنوع را به امید جذب کارهای بیشتر پیش میگیرید ولی هرچه انجام میدهید فقط هزینه در بر دارد.
5. شما داستانی ندارید.
نمیتوانید تنوع ایجاد کنید. شما فقط برای یک چیز با یک قیمت ایستادهاید. یا تنوع ایجاد نمودهاید ولی آنچه را که برای کسب تغییری معنادار لازم است انجام نمیدهید. بیش از حد فکر کردن راجع به یک مشکل سبب می شود تا شما اوقات سختی را سپری کنید و به جای دست به کار شدن و رسیدن به هدفتان، در پله اول درجا بزنید.
6. به توسعه ادامه میدهید، با این توقع که فروش در برخی موارد به ظرفیت مورد نظر برسد. ولی نمیرسد.
7. محصول شما ضعیف است – ولی در محل شما همه معتقدند که مشتری آن را نمیفهمد.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
#برند