1. منحصر به فرد و خاص بودن: بسیار مهم است که بتوان در بازار جایگاهی متمایز نسبت به دیگر رقبا داشت اما متاسفانه در بازار امروز داشتن جایگاهی خاص و منحصر به فرد امری بسیار دشوار و چالش برانگیز است که این به دلیل وجود سطوح بالای رقابت در بازارهای فعلی است.
2. قابل اندازه گیری بودن: هدف در جایگاه یابی گرفتن سهم ذهن مخاطب است اما متاسفانه سنجش ذهن مانند سنجش سهم بازار راحت نیست.
3. اختصاصی بودن جایگاه یک برند: یک منطقه یا قلمروی خاص گاه می تواند به طور اختصاصی برای یک برند در نظر گرفته شود. البته اختصاصی کردن یک قلمرو بدون داشتن برندی خاص چالش برانگیز و دشوار است.
4. واقع بین بودن: جایگاه یابی در برند باید با اصولی واقع بینانه باشد و میزان ارائه ی خدمات به مشتریان به درستی بیان شود که در بیشتر مواقع در این مورد مبالغه صورت می گیرد و درنتیجه ی برند به سرعت صداقت خود را در قلب و ذهن مصرف کنندگان از دست می دهد.
5. زمان بندی: زمان بندی درست در تحویل کالا و ارائه ی خدمات مشتریان یکی از مهم ترین عوامل سنجش موقعیت در جایگاه یابی برند است.
برای این که بتوان پیشنهادات متفاوت و متمایزی به مشتریان ارائه کرد باید به طور مستمر با آنها در ارتباط بود تا از سلیقه ها و نیازها و خواسته های آنها بیشتر آگاه شد. تبلیغات، اسپانسر شدن، ارائه ی سخنرانی، مشارکت در مسئولیت های اجتماعی می تواند در جهت ارتباط با مشتریان و متمایز کردن جایگاه برند مفید باشد.
تمامی برند هایی که ارائه کننده ی پیشنهادات متمایز نسبت به سایرین در بازار هستند، دارای ارزش های احساسی محکمی هستند که آنها را با مصرف کنندگان خود تقسیم می کنند و هنر و مهارت چگونگی ارتباط مستمر با مشتریان در جهت تثبیت جایگاه خود را می دانند. جایگاه یابی در واقع توانایی حفظ ادراک مداوم و تصویر مناسبی از برند در قلب و ذهن مصرف کنندگان است. ادامه مطلب
هنگامی که صحبت از موفقیت یک کسب و کار کوچک در میان است در واقع انتخاب اسم یک شرکت اهمیت بسیاری پیدا می کند . یک نام صحیح شرکت، می تواند شرکت شما را به اوج ببرد و از طرفی یک نام اشتباه نیز می تواند شرکت را به قعر بکشاند . اسم شرکت باید انتقال دهنده تجربه ، ارزش ، وجه تمایز محصولات و خدمات باشد .
برخی از کارشناسان معتقدند که اسامی انتزاعی بهترین اسامی هستند، برخی دیگر اعتقاد دارند که اسامی خبری که به مشتریان می گویند که کسب و کار شما دقیقاً چیست بهترین اسامی هستند حال آنکه برخی دیگر به این باورند که اسامی ابداعی بیشتر در اذهان می مانند در حالی که برخی معتقدند که این اسامی سریعتر به فراموشی سپرده می شوند.
اما واقعیت این است که تمامی اسامی می توانند کار آمد باشند چنانچه که با یک استراترژی بازاریابی مناسب پشتیبانی شوند.
انتخاب یک نام تجاری خوب یک فرایند پیچیده است . انتخاب اسم شرکت جزء اولین مقرارت ثبت شرکت و در عین حال یکی از مهمترین مراحل تاسیس شرکت است. بسیاری از افراد قبل از ثبت شرکت خود برای رسیدن به اسم شرکت مطلوب، انرژی و زمان زیادی صرف می کنند اما گروهی دیگر به هر دلیل اسم شرکت را بدون در نظر گرفتن همه جوانب و با عجله انتخاب می کنند و به همین دلیل هم معمولا بعد از مدتی تصمیم به تغییر اسم شرکت می گیرند.
به هر حال در این تحقیق سعی گردیده است تا نکات کلیدی در انتخاب نام شرکت بیان گردد ... ادامه مطلب
زمانی که در مورد برند Brand (نام و نشان تجاری یا مارک) صحبت به میان میآید، گویی که در مورد یکچیز واحد بحث مینماییم. درحالیکه هرگز اینگونه نیست.
در حقیقت روش استفاده بامعنی مدنظر کاملاً متفاوت است . پس باید با توجه به متن و محتوای جمله Context یا Content ، باید منظور گوینده را متوجه شویم. تمام این مشکلات ناشی از عدم تسلط افراد به انواع برند است. اگر افراد بدانند که برای هر نوع برند یک واژه تخصصی وجود دارد، در این صورت از این سردرگمی خارج خواهیم شد. به ساخت و توسعه یک برند، برندینگ یا برندسازی گویند و انجام آن بر عده مدیریت برند است.
در ادامه به بیان لیستی از انواع برند خواهیم پرداخت که شامل حداقل 22 نوع برند است (شاید بعد از مطالعه متن زیر، تنها از واژه عمومی برند استفاده نفرمایند):
1- برند فردی Personal Brand :
به اینگونه، برند شخصی Individual Brand نیز گفته میشود. این نوع برند بهصورت یک هاله، پیرامون شخصیت فرد ساخته میشود تا با برنامهریزی مشخص و مدون، فرایند رشد و ارتقاء جایگاه اجتماعی،سیاسی،علمی، .... فرد را در جهت دستیابی به فرصتهای جدید، تقویت نماید.
روش ایجاد برند برای یک فرد را برندینگ فردی (پرسنال برندینگ) Personal Branding گویند.تصویر برند ایجادشده از فرد، کاملاً با روش بهکارگیری کانال برای ارائه برنامه بازاریابی آن فرد، مرتبط است.توجه نمایید: در اغلب موارد به علت عدم وجود برنامه یا مدل تجاری مشخص، کمپین برندینگ فردی به استراتژی تجاری افراد کمکی نمینماید.
2- برند محصول Product Brand :
اینگونه از برند، موجب افزایش درک مخاطب از ایده موجود در کالا و اجناس میگردد. ایدهای که به افزایش قابلیتهای کاربردی کالا منجر شده است. برندهای مرتبط با محصولات بستهبندیشده مصرفی Consumer packaged goods) CPG) که با عنوان محصولات مصرفی تندرو fast moving consumer goods) FMCG) شناخته میشوند، بهترین مثال هستند.
3- برند خدمات Service Brand :
شبیه به برند محصول است، اما ارزشهای پیشنهادی پیچیدهتری به خدمت اضافه میگردد. از بسیاری از جنبهها، ایجاد یک برند برای محصول سختتر است. زیرا باید یک کالای غیرملموس را به مشتری، پیشنهاد نمود.
ضرورت وجود برند خدمات در فضای رقابت بین شرکتهای ارائهدهنده خدمات، بیشتر نمود پیدا مینماید. برندسازی برای خدمت، بازاریابان حوزه خدمات قادر میسازد تا چانهزنی بر سر قیمت ارائه خدمات به حداقل رسد، زیرا برندینگ خدمات (اگر بهدرستی صورت پذیرفته باشد) میزان مهارت ارائهدهنده خدمات را به نمایش میگذارد.از سوی دیگر، هنگام ارائه خدمات توسط یک انسان ، به علت حضور احساسات انسانی، قابلیت اثرگذاری بیشتری از سوی برند بر مشتری وجود دارد. روشهای نوین پرداخت آنلاین مانند استفاده از انواع اَپ برندهای گوناگون، سبب شده است تا نحوه دسترسی مشتری به محصول یا خدمت تغییر نموده و انتظار برندها از مفهم وفاداری و تکنولوژی بهسرعت تغییر نماید.
4- برند شرکتی Corporate Brand :
از برند شرکتی بهعنوان برند سازمانی Organizational Brand نیز یاد میشود. دیوید آکر چنین بیان مینماید : برند شرکتی، معرف شرکتی است که پشت ارزش پیشنهادی به مشتری ایستاده است. شرکت باید این اطمینان را به مشتریان خود دهد که برند شرکتی حاوی میراث غنی، داراییها و تواناییها، کارکنان، ارزشها و اولویتها، نماینده قواعد اصلی و مرجع بومی یا جهانی، برنامههای شهروندی و سابقه عملکرد است.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-آموزش برندسازی-مشاور برند-مشاوره برندسازی-
مفهوم نام و نشان تجاری یا برند
برند عبارتست از یک نام، اصطلاح، علامت، نماد یا ترکیبی از آنها که هدف آن معرفی کالا یا خدمتی است که یک فروشنده عرضه می کند و به این وسیله محصول او را از سایر محصولات رقیب متمایز می نماید.(Keller, 2008)
به عبارت دیگر، برند نشانه هایی از هسته محصول به مشتری می دهد یا از منظر دیگر که همان مصرف کننده است عبارت است از مجموعه ای از تجربیات او از محصول و خدمت.
هویت برند
هویت برند همان معنا و مفهوم نام تجاریست که توسط شرکت مطرح می شود. (Geuens, 2009) به اعتقاد آکر (2002) هویت نام و نشان تجاری مجموعه ای منحصر به فرد از تداعی های نام تجاری است که استراتژیست های برند خواهان ایجاد آن هستند و این تداعی ها، آنچه که نام تجاری بر آن دلالت دارد و نیز قول و وعده ای که به مصرف کنندگان می دهد، می باشند. در واقع هویت تجاری سرمایه سازمان و ارزش آفرین برای محصولاتی آن می باشد. عنصری مهم و نامشهود برای اجاد تصویری ماندگار در ذهن مصرف کننده می باشد. یک نام تجاری موفق منعکس کننده ارزش ها، باورها و چگونگی تصور افراد از آن است.
هویت برند چارچوبی برای یکپارچگی نام تجاری ایجاد کرده و حدود موقعیت گذاری برند را تعیین می کند. به تبع آن هویت برند برخی از موقعیت گذاری ها را ممنوع و برخی را تضمین می نماید. (کاپفرر، 1385) آنچه مهم است ماهیت پویا و هویت زنده یک برند است، زیرا در نتیجه مجموع ای عوامل در طول زمان به طور فزاینده ای تضعیف و تقویت می شود.
مهم ترین و منحصر به فردترین خصوصیات برند، در هویت برند نمایان می شود. هویت آن چیزی است که ما هستیم در حالیه تصویر، برداشتی است که مصرف کننده طی ارتباط با ما، از ما، محصولات و خدمات ما استنباط می کند.
در صورت تمایل به خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
کلمات کلیدی:برند-برندسازی-آموزش برند-آموزش برندسازی-مشاور برندسازی-مشاوره برندسازی
معماری
برند با استراتژی برند، سیستم برند ( شامل ست اداری، لوگو و …) و برنامه
بازاریابی برند متفاوت است. معماری برند سطح بالاتری از برنامهریزی برای
اکوسیستم برند است تا تشخیص دهیم که چگونه برند در طول زمان شکل می گیرد.
نیاز به معماری برند بیشتر زمانی حس میشود که برنامهای برای ساخت چند
برند وجود داشته باشد، برنامهای که مشخص میکند رابطه بین این برندها به
چه شکل است؟ آیا یکی فرزند دیگری است یا ارتباط خواهرانگی دارند؟ شاید هم
به کل از یکدیگر غریبه باشند.
معماری برند با سیستم برند، استراتژی برند و برنامه بازاریابی برند متفاوت
است. معماری برند ساختار برندها در درون نهاد سازمان هاست که سطح بالاتری
از برنامهریزی برای اکوسیستم برند است تا تشخیص دهیم که چگونه برند در طول
زمان شکل می گیرد. روشی است که در آن برندها درون پروتفولیوی شرکت به
یکدیگر مرتبط و از یکدیگر منفک هستن. معماری باید معرف گروه های برندگذاری
در درون سازمان باشد؛ چگونه برند و زیر برندهای شرکت به یکدیگر مرتبط هستند
و از یکدیگر پشتیبانی می کنند؛ چگونه زیربرندها هدف اصلی برند شرکت را
منعکس می کنند. نیاز به معماری برند بیشتر زمانی حس میشود که برنامهای
برای ساخت چند برند وجود داشته باشد، برنامهای که مشخص میکند رابطه بین
این برندها به چه شکل است؟ آیا یکی فرزند دیگری است یا ارتباط خواهرانگی
دارند؟ شاید هم به کل از یکدیگر غریبه باشند. شناخته شده ترین انواع معماری
برند عبارتند از "خانه برندی (Branded House)" و "خانه برندها (House of
Brands)" که در دو سر طیف معماری برند قرار دارند ادامه مطلب