به اعتقاد بسیاری از متخصصان؛ یک برند با از دست دادن محتوا و ارزشهای خود، رو به افول میرود.در ذیل و به اختصار به مواردی اشاره می کنیم که اغلب آنها نشانههایی هستند که با دیدن یکی یا چند نمونه از آنها باید احساس خطر جدی کرد:
1. محصول یا خدمات جدید شما شکست خورده است. اگر این ادامه یک الگوی جاری است و نه فقط یک مورد، پس شما ارتباطتان را با مخاطب از دست دادهاید، یا برای جلب توجه آنها ناموفق بودهاید یا جایگزین شدهاید.
2. مشتریان در حال رفتن هستند. شما مطلع نشدهاید یا اهمیتی ندادهاید.
3. حس قرار گرفتن در موقعیتی که برای جایگاه شما مناسب است را ندارید. ( در هر چیزی)
4. شما تنوع را به امید جذب کارهای بیشتر پیش میگیرید ولی هرچه انجام میدهید فقط هزینه در بر دارد.
5. شما داستانی ندارید.
نمیتوانید تنوع ایجاد کنید. شما فقط برای یک چیز با یک قیمت ایستادهاید. یا تنوع ایجاد نمودهاید ولی آنچه را که برای کسب تغییری معنادار لازم است انجام نمیدهید. بیش از حد فکر کردن راجع به یک مشکل سبب می شود تا شما اوقات سختی را سپری کنید و به جای دست به کار شدن و رسیدن به هدفتان، در پله اول درجا بزنید.
6. به توسعه ادامه میدهید، با این توقع که فروش در برخی موارد به ظرفیت مورد نظر برسد. ولی نمیرسد.
7. محصول شما ضعیف است – ولی در محل شما همه معتقدند که مشتری آن را نمیفهمد.
برای خواندن ادامه مطلب روی لینک زیر کلیک نمایید.
#برند
1. منحصر به فرد و خاص بودن: بسیار مهم است که بتوان در بازار جایگاهی متمایز نسبت به دیگر رقبا داشت اما متاسفانه در بازار امروز داشتن جایگاهی خاص و منحصر به فرد امری بسیار دشوار و چالش برانگیز است که این به دلیل وجود سطوح بالای رقابت در بازارهای فعلی است.
2. قابل اندازه گیری بودن: هدف در جایگاه یابی گرفتن سهم ذهن مخاطب است اما متاسفانه سنجش ذهن مانند سنجش سهم بازار راحت نیست.
3. اختصاصی بودن جایگاه یک برند: یک منطقه یا قلمروی خاص گاه می تواند به طور اختصاصی برای یک برند در نظر گرفته شود. البته اختصاصی کردن یک قلمرو بدون داشتن برندی خاص چالش برانگیز و دشوار است.
4. واقع بین بودن: جایگاه یابی در برند باید با اصولی واقع بینانه باشد و میزان ارائه ی خدمات به مشتریان به درستی بیان شود که در بیشتر مواقع در این مورد مبالغه صورت می گیرد و درنتیجه ی برند به سرعت صداقت خود را در قلب و ذهن مصرف کنندگان از دست می دهد.
5. زمان بندی: زمان بندی درست در تحویل کالا و ارائه ی خدمات مشتریان یکی از مهم ترین عوامل سنجش موقعیت در جایگاه یابی برند است.
برای این که بتوان پیشنهادات متفاوت و متمایزی به مشتریان ارائه کرد باید به طور مستمر با آنها در ارتباط بود تا از سلیقه ها و نیازها و خواسته های آنها بیشتر آگاه شد. تبلیغات، اسپانسر شدن، ارائه ی سخنرانی، مشارکت در مسئولیت های اجتماعی می تواند در جهت ارتباط با مشتریان و متمایز کردن جایگاه برند مفید باشد.
تمامی برند هایی که ارائه کننده ی پیشنهادات متمایز نسبت به سایرین در بازار هستند، دارای ارزش های احساسی محکمی هستند که آنها را با مصرف کنندگان خود تقسیم می کنند و هنر و مهارت چگونگی ارتباط مستمر با مشتریان در جهت تثبیت جایگاه خود را می دانند. جایگاه یابی در واقع توانایی حفظ ادراک مداوم و تصویر مناسبی از برند در قلب و ذهن مصرف کنندگان است. ادامه مطلب
معماری
برند با استراتژی برند، سیستم برند ( شامل ست اداری، لوگو و …) و برنامه
بازاریابی برند متفاوت است. معماری برند سطح بالاتری از برنامهریزی برای
اکوسیستم برند است تا تشخیص دهیم که چگونه برند در طول زمان شکل می گیرد.
نیاز به معماری برند بیشتر زمانی حس میشود که برنامهای برای ساخت چند
برند وجود داشته باشد، برنامهای که مشخص میکند رابطه بین این برندها به
چه شکل است؟ آیا یکی فرزند دیگری است یا ارتباط خواهرانگی دارند؟ شاید هم
به کل از یکدیگر غریبه باشند.
معماری برند با سیستم برند، استراتژی برند و برنامه بازاریابی برند متفاوت
است. معماری برند ساختار برندها در درون نهاد سازمان هاست که سطح بالاتری
از برنامهریزی برای اکوسیستم برند است تا تشخیص دهیم که چگونه برند در طول
زمان شکل می گیرد. روشی است که در آن برندها درون پروتفولیوی شرکت به
یکدیگر مرتبط و از یکدیگر منفک هستن. معماری باید معرف گروه های برندگذاری
در درون سازمان باشد؛ چگونه برند و زیر برندهای شرکت به یکدیگر مرتبط هستند
و از یکدیگر پشتیبانی می کنند؛ چگونه زیربرندها هدف اصلی برند شرکت را
منعکس می کنند. نیاز به معماری برند بیشتر زمانی حس میشود که برنامهای
برای ساخت چند برند وجود داشته باشد، برنامهای که مشخص میکند رابطه بین
این برندها به چه شکل است؟ آیا یکی فرزند دیگری است یا ارتباط خواهرانگی
دارند؟ شاید هم به کل از یکدیگر غریبه باشند. شناخته شده ترین انواع معماری
برند عبارتند از "خانه برندی (Branded House)" و "خانه برندها (House of
Brands)" که در دو سر طیف معماری برند قرار دارند ادامه مطلب
هویت بصری شاید بعد از نام سازمان مهمترین تقطه تماس یک برند با مخاطب باشد،
وسیله ای موثر برای نفوذ در ذهن مخاطب ....
و بالطبع به خاطر این خاصیت از بدو تشکیل سازمان، همه در تکاپویند تا در کنار سایر مسایل حقوقی و مالی و استراتژیک این بخش را نیز به سامانی برساننند، اما دریغ و درد که در گیر ودار تولید و برنامه ریزی مهجورترین و بی اهمیت ترین بخش هویت بصری یک سازمان است که در اکثر مواقع برای رفع تکلیف و الزامات به آن پرداخته می شود.
چرا که همه کارفرمایان دستی به قلم دارند و یا کسی در اطرافشان هست که نرم افزاری بداند و سلیقه ای داشته باشد ....ادامه مطلب